جهانیشدن و جهانیسازی، از رویدادهای مهمی است که در دهه های اخیر، در تمام عرصه های جوامع امروزی ریشه دوانده و تاکنون توصیف دقیق و جامعی از تمام زوایای پیدا و پنهان آن صورت نگرفته است و به رغم آن که ابعاد دقیق این رخداد هنوز به خوبی مشخص نشده؛ اکثر حوزه های فرهنگ، سیاست و اقتصاد جوامع را در چنبره نفوذ خود فرو برده است. آنچه در مواجهه با این جریان سهمگین مهم است، این است که هر جامعه به تناسب فرهنگ و شرایط اجتماعی خود پیامدهای منفی و مثبت آن را به خوبی توصیف و تبیین کرده و ضمن پرهیز از آسیب های آن، برای بهره گیری از فرصت ها و دستاوردهای مثبت آن آماده شود.
این نوع مواجهه، به انضمام استراتژی های مختلف دیگر، در فرهنگ و جامعه ای که هستی شناسی جامعه بر دین و دینداری استوار است قابل ملاحظه بوده و به ویژه درجوامع اسلامی که در منابع و آموزه های گوناگون، دین اسلام دینی جهانی، جامع و جاودانه معرفی می شود، از اهمیت فوق العاده تری برخوردار است.
اینکه چرا اسلام به عنوان یک نظریه سرآمد، تاکنون کمتر توفیق یافته در سطح جهان استیلای خود را بگسترد و نیز اینکه در طی چه راهبردهای اساسی و مهمی، اسلام خواهد توانست به عنوان یک گفتمان و دالّ برتر مطرح گردد از جمله دغدغه های مهم این نوشتار است.
در واقع پرسش محورى، در این نوشتار، چگونگى و اشکال مختلف استراتژىهاى فعال دنیای اسلام در برون رفت از آن مىباشد که در حول آن، به پاسخ چند پرسش با اهمیت دیگر نیز پرداخته شده است:
ـ این مفهوم آیا یک پدیده و اقتضاء است یا پروژهاى است که از جانب قدرتهاى استیلاجو از قبل ساخته و پرداخته شده است؟
ـ در چه آفاقى رو به گسترش است؟ و آیا موجب تقریب فرهنگى و اجتماعى در جوامع گوناگون خواهد شد یا گسیختگی آنها؟
ـ آیا جهانى شدن ایجاد کننده نظم در جهان است یا بر هم زننده آن؟ و اساسا عامل چه تغییراتى است؟
ـ سازگارى دین خصوصا مکتب حیاتبخش اسلام با این جریان به چه میزان است؟
ـ و نهایتا اینکه چرا مکتب اصیل و نجات آفرین اسلام که مشحون از آموزههاى سعادت بخش است کمتر توفیق بروز در سطح کلان به عنوان یک تئورى سرآمد و برتر را در جهان یافته است؟
این سؤالات و جز اینها، نشانگر این است که این یک فرایند پیچیدهاى است که هر روز به ادبیات آن افزوده مىشود و تاکنون نیز حجم ادبیات بسیار زیادى را به خود اختصاص داده است.
در این مقاله سعى شده به پاسخ پرسشهاى مطرح شده پرداخته شود و از دو سو مورد بحث قرار گیرد؛ از سویى از جهانىشدن به عنوان یک چارچوبى مفهومى براى تبیین واقعیتهاى جارى جهان به بحث و بررسى در حول آن نشسته و از دیگر سو به عنوان مفهومى که مبین نوعى جهان بینى و اندیشیدن پیرامون جهان بعنوان یک منظومه کلان و بهم پیوسته است آنرا مورد بحث قرار داده است.
اصل این نوشتار در مجموعه مقالات شانزدهمین جشنواره بین المللی پژوهشی شیخ طوسی(ره) که از سوی جامعۀالمصطفی العالمیۀ به چاپ رسیده و در آن انتشارات موجود می باشد.
انتهای پیام/ 115