نسخه آزمایشی
نقد کتاب

نقد کتاب دین در زمانه و زمینه

نقد کتاب دین در زمانه و زمینه مدرن4

نقد کتاب دین در زمانه و زمینه مدرن3

نقد کتاب دین در زماه و زمینه 5
دین در زمانه و زمینه مدرن

نشست نقد کتاب «دین در زمانه و زمینه مدرن» با حضور دکتر علیرضا شجاعی زند به عنوان مؤلف و دکتر یونس نوربخش و حجت‌السلام دکتر حسین سوزنچی به عنوان ناقدین اثر، روز سه‌شنبه مورخ 1395/03/11 در مرکز همایش‌های غدیر دفتر تبلیغات اسلامی (سالن کنفرانس علامه طباطبایی) با حضور اندیشمندان و فضلای حوزه و دانشگاه به همت مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی و اداره همکاری‌های علمی و پژوهشی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.

عنوان: دین در زمینه و زمانه مدرن، سال انتشار: 1394، تعداد صفحه: ناشر: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
در ابتدای جلسه حجت‌الاسلام جعفری دبیر علمی نشست ضمن تشکر از قبول زحمت دکتر شجاعی‌زند و منتقدین محترم وجه انتخاب کتاب «دین در زمینه و زمانه مدرن» و نیز دو ناقد محترم را برای نقد و بررسی اثر چنین برشمردند:
1.‌ این کتاب به نوعی تجربه زیست دانشی و پروژه اصلی زندگی نظری دکتر شجاعی‌زند است. در این کتاب ما به گزارش نتایج تکاپوهای عمر یک اندیشمند در یک ساحت نظری خاص مواجه‌ایم. این کتاب با زندگی و زمانه خود دکتر شجاعی‌زند نسبت وجودی دارد و از این جهت واجد ارزش ویژه‌ای است.
2.در مواردی که بسط یک دیدگاه جامعه‌شناختی لازم آورده که مؤلف نقبی هم به مباحثات درون دینی اسلامی بزند؛ این ورود متتبعانه و عالمانه بوده است. ما در سرتاسر مباحثات اسلامی این کتاب ردّ یک آخوند را در پشت صحنه می‌بینیم و این ویژگی به استغنا و ارزش علمی کتاب می‌افزاید و کار مواجهه مراکز علمی قمی را با آن از اختلالات مرسوم مواجهه با آثار اغلب آکارمیسین‌هایی که وارد عرصه دین شده‌اند تا حدود زیادی خالی می‌کند.
3. در این کتاب به‌صورت درستی به‌جای تأکید بر «نظریه‌های جامعه‌شناسی دین» بر «موضوعات و مسایل جامعه‌شناسی دین» تمرکز شده است. این تصمیم سنخ مباحثات را انضمامی‌تر و پرمایه‌تر می‌کند. ضمناً در حوزه نظریه‌های جامعه‌شناسی دین کمابیش آثار و تولیداتی در مراکز قمی و غیرقمی بوده اما کمتر به موضوعات جامعه‌شناسی دینی توجه شده است.
4. مطالعه کتاب کاملاً این را به‌دست می‌دهد که مطالب و مباحثات ناظر به جامعه ایران و در توجه بدان قرار دارند. این وجه امتیاز مهمی است خصوصاً توجه کتاب به وضعیت و موقعیت حوزه علمیه و مسایل مربوط به آن بسیار جذّاب است. این جذابیت البته برای خوانندگان قمی کتاب افزون‌تر است.
5. کتاب از حیث پوشش عمدۀ مسایل و موضوعات اصلی جامعه‌شناختی دین متقن و تقریباً کامل است. بحث از دین به مثابه «فلسفه»، «ایدئولوژی»، «راهبرد» و «نیروی اجتماعی» مجموعه کاملی را نشان می‌دهد. کتاب از این جهت نوعی اثر کلاسیک در حوزه جامعه‌شناسی دینی محسوب می‌شود که به دلیل ورود متفاوت آن به مباحث اصلی این حوزه قابلیت ترجمه به زبان‌های دیگر را نیز دارد.
6. کتاب از حیث رعایت استانداردهای نگارشی، علمی، انبوه ارجاعات، عناوین گویا و خوب، نظم ساختاری و از آب‌وگل درآوردن منظورهای نویسنده، به جهت کتاب‌شناختی نیز اثری الگو و مهم است. حتی تورق اجمالی کتاب نشان می‌دهد که دکتر شجاعی زند آن را برای ارتقای رتبه دانشگاهی یا به صرف فراهم‌شدن فرصت یک قرارداد پژوهش یا به خاطر عادات کتاب‌نویسی‌های تفنّنی مرسوم ننوشته است. کتاب آیینه تتبع و دغدغه و انگیزه‌های علمی یک آموزگار و پژوهشگر حرفه‌ای و متعهد در یک عرصه بسیار حساس و مهم از مطالعات اجتماعی است.
به جهت انتخاب و دعوت از دو منتقد ارجمند نیز اشاره نکاتی خالی از فایده نیست:
1. دکتر نوربخش از متخصصان برجسته حوزه جامعه‌شناسی دینی هستند. هم گرایش دکترای ایشان و هم در ادامه سیر اصلی مطالعات جامعه‌شناختی ایشان متمرکز بر جامعه‌شناختی دینی بوده است. اتفاقاً متوجه شدم که ناظر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بر فرآیند نظری تولید کتاب نیز ایشان بوده‌اند. لازم به ذکر است که کتاب محصول یک پروژه پژوهشی و مطالعاتی است که دکتر شجاعی‌زند در ارتباط و همکاری با پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به انجام رسانده‌اند. دعوت دکتر نوربخش از یک جهت دیگر مهم بود و آن سابقه و عقبه طلبگی و فضل حوزوی ایشان است. ایشان تقریباً از نسل اول حوزویانی محسوب می‌شوند که ترجیح دادند ادامه روند تکاپوهای علمی خود را در فضای آکادمیک دنبال کنند. این سنخیّت قمی ایشان مزید بر علت شد تا انگیزه ما را برای دعوت مضاعف کند.
2. دکتر سوزنچی از دانش‌آموختگان درجه یک الهیات دانشگاه امام صادق(ع) و دانشیار کنونی گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم(ع) هستند. ایشان از تبحر و تتبع زیادی در حوزه فلسفه علوم اجتماعی و کمابیش در حوزه مطالعات اجتماعی اسلامی برخوردارند. تلاش‌های علم‌الاجتماعی ایشان عمدتاً ذیل حوزه نظری الهیات اجتماعی قرار دارد. نه فقط دکتر سوزنچی بلکه تکاپوها و تولیدات علم‌الاجتماعی قمی را شاید بتوان بیش از هر چیز ذیل همین عنوان شناسایی کرد. البته الهیات اجتماعی قمی به دلیل سویه‌های نظری پیشگامان آن مثل دکتر پارسانیا فعلاً صبغه فلسفی بیشتری دارد و به طرف نوعی فلسفه علوم اجتماعی و یا حداکثر فلسفه جامعه گرایش دارد. در هر حال دکتر سوزنچی را می‌توان از فعالان نسل دوم علوم اجتماعی قمی برشمرد.
گزارش نشست
1. دکتر شجاعی‌زند:1
بزرگ‌ترین آرزوی بنده به عنوان نویسنده آن است که کتابم مورد استقبال خوانندگان و مجامع علمی قرار گیرد و خوانده شود و از این جهت نقد را بیشتر از تحسین می‌پسندم چون که نقد مستلزم خواندن اثر است درحالی‌که تحسین همیشه مستلزم خواندن نیست.

بهترین معرفی کتاب خود عنوان کتاب است و به موضوع دین در شرایط خاص پرداخته است. دین در بستر مدرنیته و مسائلی که از ناحیه مدرنیته بر دین بار می‌شود محور اصلی بحث کتاب است. زمانی دین همه عرصه‌های حیات جوامع را فرا می‌گرفت اما با ظهور مدرنیته، دین یک دوره افول و به حاشیه رفتن را تجربه کرده است. اما دوره سوم که موضوع کتاب است دوره دین در زمانه و زمینه مدرن است که یک حالت بازگشت دین به عرصه حیات جامعه را شاهد هستیم. طبعاً منظور از دین بیشتر دین اسلام است و این وضعیت برای سایر ادیان فراهم نشده است و به طور خاص دین در جامعه ایرانی مورد نظر است. البته هرچند دین صحنه‌های جامعه را تجربه می‌کند اما به دلیل همین تجربه، با مسائل متعددی نیز مواجه بوده است. چون در یک بستر و زمینه‌ای دارد اعلام وجود می‌کند که این بستر و زمینه متعلق به او نیست. یعنی این بستر دارای اجزا و عناصری است که متعلق به دین نیست بلکه به مدرنیته تعلق دارد و به همین خاطر دین باید درباره هر یک از این اجزا و عناصر اعلام موضع کند.
این کتاب محصول یک مجموعه انگیزه و یک مجموعه مسائل است که به نوعی با آنها درگیر بوده‌ام و از چهارمنظر این مسائل مورد بررسی قرار گرفته‌اند:
ـ دین به مثابه فلسفه (بنیان‌های معرفتی)
ـ دین به مثابه ایدئولوژی (بنیان‌های ایدئولوژیک)
ـ دین به مثابه راهبرد
ـ دین به مثابه نیروی اجتماعی
2. دکتر نوربخش2 (ناقد اول)
هرچند موضوع کتاب، موضوع جامعه‌شناسی دین است اما به روش‌شناسی جامعه‌شناختی وفادار نبوده است و به الهیات و کلام نزدیک‌تر است و از این جهت قابل قبول است و عنوان آن به درستی انتخاب شده است. هرچند عنوان «زمانه» در نگاه اول شاید مشی هایدگری در تحلیل موضوعات و مسائل را برجسته کند، اما با توجه به شناختی که از نویسنده وجود دارد این برداشت صحیح نیست. به نظر می‌رسد این اثر ادامه موضوع عرفی‌شدن است که دغدغه اصلی ایشان از گذشته بوده است و در فضای نقد سکولاریسم قرار دارد.
محورهای قابل بحث
دین و جامعه
به نظر می‌رسد در این کتاب نوعی نگاه کل‌گرا و تمام عیار به دین وجود دارد که لزوماً همۀ حوزه‌های نظری و عملی را تمشیت می‌کند. این که دین را به صورت یک کل بگیریم که همه ابعاد جامعه را دربرمی‌گیرد شبیه دیدگاه کسانی مثل سید قطب و دیگران است که معتقد بودند تقابل اسلام و تمدن یا فرهنگ معنا ندارد چون اسلام یعنی تمدن، اسلام یعنی فرهنگ، لذا اسلام هم تمدن است، هم علم است و هم فرهنگ، لذا تمدن اسلامی یا علم اسلامی یا فرهنگ اسلامی مفاهیم درستی نیست بلکه اسلام خود شامل اینهاست. اما وقتی گفتیم اسلام یک دینی است که با دیگر ادیان مثل مسیحیت تفاوت‌هایی دارد و دارای گزاره‌ها و فرهنگ خاصی است، این تمایز قابل قبول خواهد بود.
 
دین به مثابه ایدئولوژی
تصویر ایدئولوژیک از دین تا چه حد با واقعیت‌های درون دینی، دینی مثل اسلام سازگار است. ایدئولوژی اگر به معنای برنامه داشتن باشد چنان‌که شهید مطهری می‌فرمود، دین را واجد آن دانستن قابل دفاع است اما اگر ایدئولوژی به معنای حافظ منافع طبقه خاص باشد، از دین به مثابه ایدئولوژی دفاع‌کردن قابل توجیه نیست. جست‌وجوی حضور سیاسی و اجتماعی دین از بستر «ایدئولوژیک کردن دین» خطاست چون دین دارای ظرفیت‌هایی است که بدون ایدئوژیک شدن نیز می‌تواند جامعه را متوجه خود سازد. ورود دین به عرصه اجتماع و سیاست و ایفای نقش در این زمینه امر پسندیده و ضروری است، اما دین وقتی بخواهد ابزار سلطه گردد و منافع طبقه خاصی را پی‌گیری کند، دیگر حضور اجتمای‌اش مبتنی بر دغدغه جامعه‌شناختی نیست و جنبه ایدئولوژیک حادّ به خود می‌گیرد. این که دین هم حضور داشته باشد و هم ابزار سلطه نشود این مسئله جامعه‌شناسی است؛ یعنی آیا در اسلام راهی برای این امر وجود دارد که دین هم در عرصه حیات اجتماعی حضور داشته باشد و هم حالت ایدئولوژیک پیدا نکند و  به ابزار سلطه منجر نگردد.
 
رابطه دین و دولت
رابطه دین و دولت به خصوص در جامعه از موضوعات مهم به شمار می‌رود. این که دین «به حوزه تأثیر و نفوذ» وارد شود اما وارد قدرت نشود خیلی مهم است. یعنی چگونه می‌توان شرایطی را فراهم کرد که دین بر دولت‌ها تأثیر بگذارد اما وارد بازی قدرت نشود. نه مانند دولت‌های سکولار مثل فرانسه که دین را اصلا بر نمی‌تابند یا دولت‌هایی که برخی مسائل را می‌پذیرند و یا حتی دولت‌های اسلامی که با حضور همه اجزا و عناصر دین با چالش روبرو هستند.
 
رابطه دین و دنیا
در این کتاب رابطه دین و دنیا را رابطه‌ای همبسته توصیف شده است و چنان به هم وابسته است که قابل جداشدن نیست. رابطه دین و دنیا بحث مهمی است که در این کتاب به عنوان یک مدخل ورود شده است. رابطه دین و دنیا در موضوع توسعه نمود قابل توجهی دارد. آیا دین به توسعه کمک می‌کند یا خیر؟ مثلاً بررسی این مسئله که چرا علی‌رغم اینکه در ایران در مسیر توسعه سیاسی پیشرفت خوبی صورت گرفته اما در توسعه اقتصادی ما شاهد پیشرفت چشم‌گیری نبوده‌ایم؟ چرا ثروت باید از مسیر سیاست کسب شود و مسیر شفافی ندارد؟ آیا داشتن ثروت یک منزلت اجتماعی محسوب می  شود یا نمی‌شود؟ اگر می‌شود چرا ثروت‌مندان خود را مخفی می‌کنند. به نظر می‌رسد مسیرهای دسترسی به ثروت در جامعه ما شفاف نیست.
دین چه موانعی در مسیر توسعه به وجود آورده است و چه زمینه‌هایی را ایجاد می‌کند؟ چرا باورهای دینی نتوانسته‌اند «کار» را به عنوان یک ارزش معرفی کنند؟
 
3. دکتر سوزنچی3 (ناقد دوم):
یک نکته که درباره فرمت و قالب کتاب باید گفت این است که تفکیک پی‌نوشت‌ها از پاورقی‌ها زحمت زیادی برای خواننده ایجاد می‌کند، چون مطالب ارزشمندی در پی‌نوشت‌ها آمده است اما وقت زیادی از خواننده می‌گیرد تا آنها را مطالعه کند و چشم‌پوشی از آنها هم صلاح نیست.
من برای این کتاب سه تا مزیت می‌بینم و سه تا اشکال به ذهنم رسیده است و دو نکته هم در مورد رویکرد کلان آن وجود دارد که عرض می‌کنم.
 
مزیت‌های کتاب
1.‌ در برابر فضاهایی که دین را متمرکز در مسیحیت می‌دانند به دین اسلام توجه نشان داده است.
2.‌ تجربه ایران و جوامع شرقی را مستقل دیده و آن را تابع غربی‌ها ندانسته است.
3. به سنت اجتماعی خودمان توجه جدی داشته است. (شهید مطهری و دکتر شریعتی به عنوان دو جامعه‌شناس اسلامی را به خوبی پرداخته است).
محورهای قابل بحث در کتاب
1.‌ مفهوم دنیا: مفهوم دنیا در برخی تعابیر مقطعی است که از تولد شروع می‌شود و به مرگ ختم می‌شود و گاهی به معنی موقعیت پست و دنی است که فرارَوی از آن خواسته شده است. به نظرم یک جمع درستی میان این دو تعبیر نشده است.
2.‌ رابطه دین و دولت: ادله ایشان برای دوئیت دین و دولت قابل دفاع نیست. از جمله در ص100 و 101 به نظر می‌رسد شاهد یک آشفتگی در عبارات هستیم و منشأ تفاوت و مرز این دو به صورت روشن تبیین نشده است.
3.‌ پرداختن به تفاوت دین و دموکراسی و لیبرالیسم غربی به نظر من از محاسن این کتاب است که من از آن استفاده زیادی کردم اما تقلیل سکولاریسم به عرفی‌شدن به نظر من درست نیست. «عرف» در ادبیات دینی و به خصوص ادبیات اجتماعی ما یک بار معنایی خاصی دارد و آن را معادل سکولاریسم گرفتن به هیچ وجه قابل پذیرش نیست.
 
اما دو نکته
الف) برخلاف دیدگاه دکتر نوربخش، به نظر من به تبع فضای حاکم بر جامعه‌شناسی دین، اسلام را هم باید به عنوان یک دین نگاه کرد. لذا در این کتاب، دین به معنای عام را در فضای مدرن به خوبی مدیریت کرده است. یعنی دین را دارای پتانسیل‌هایی دانسته است که در مواجهه با مدرنیته، دولت، دنیا و... می‌تواند رودررو شود و از پتانسیل‌هایش دفاع کند.
ب) مدل انسان‌شناسی غربی، مدل حیوان پیشرفته است. می‌دانیم در فضای اندیشه‌ای غرب سه متفکر یعنی نیچه، فروید و مارکس بیش از همه دارای تأثیرگذاری هستند و تمامی مدل‌های مطرح و نظریه‌های انسان‌شناختی در غرب، تحت تأثیر این سه مطرح می‌شوند و به همین دلیل انسان را یا در افق شهوت یا در افق قدرت و یا در افق معیشت معرفی می‌کنند. اما آیا افق انسان افق حیوان پیشرفته است یا افق فوق حیوان پیشرفته است. معلم است که ما چیزی بالاتر از حیوان پیشرفته را در نظر داریم. اما مشکل اینجا ظهور می‌کند که این «فوق حیوان پیشرفته» را همواره موجودی مثبت و خوب تلقّی می‌کنیم؛ درحالی‌که این موجود «فوق حیوان پیشرفته» خیلی وقت‌ها کاملاً منفی و بد از آب در می‌آید. با این مقدمه عرض بنده این است که این «فوق حیوان‌های پیشرفته بد» موجود بسیار پیچیده‌ای است؛ لذا جامعه را هم دچار پیچیدگی می‌کند. در این موقعیت اجتماعی انسان‌های خوب هم در مواجهه با این پیچیدگی دچار پیشرفت‌های زیاد می‌شوند؛ لذا عیار پیشرفتگی جامعه بالا می‌رود. حتی بالاتر از جوامعی که به اصطلاح پیشرفته هستند. یعنی عیار و سرمایه اجتماعی و فرهنگی جامعه اسلامی به خاطر وجود همین نوع از «فوق حیوان پیشرفته بد» بالاتر از جوامع اسلامی خواهد بود. ما در گفتمان‌های دینی خودمان متأسفانه این افق فوق حیوان پیشرفته را به شدّت با نگاه ارزشی سراغش رفتیم و این را کاملا مثبت تحلیل کردیم. در حالی این «فوق حیوان پیشرفته» لزوماً موجودی مثبت نیست بلکه بعضاً بسیار بدتر است. لذا در قرآن کریم سوره بیّنه انسان‌ها به دو دسته «خیر البریه» و «شرالبریه» تقسیم می‌شوند و شرالبریه غیر از حیوان بد است. بنابراین وقتی دین با این نگاه وارد جامعه بشود پتانسیل‌های آن فعال می‌شود و به تحلیل‌های اجتماعی ما هم جهت می‌دهد. شاهد آن هم این است که می‌دانیم علم مدرن، علم سلطه است ولی با وجود این نتوانستند ما را تحت سلطه خود دربیاورند چرا چنین است، چون جامعه ما دینی است و جامعه دینی هم به دلیل همین پیچیدگی یک جامعه پیشرفته و دارای سرمایه اجتماعی و فرهنگی بالا محسوب می‌شود.
 
دکتر شجاعی‌زند:
مقاله «بی‌طرفی» در تمایز کلام و الهیات حاوی نکات خوبی است که خواندن آن توصیه می‌شود. نگاه کلامی آن است که با ارجاع به منابع دینی (قرآن و روایات معصومین) به حجیت می‌رسد و فراتر از این منابع چیزی را قبول نمی‌کند و آخرین مرحله استدلال این منابع است. اما الهیات خود را در چارچوب این منابع نمی‌داند.
جامعه‌شناسی ادیان صحیح‌تر از جامعه‌شناسی دین است. چون هر دینی اقتضائات خاص خود را دارد و تقلیل همه این اقتضائات به دین واحد، چنان‌که برخی مسیحیان بر این امر اصرار دارند، صحیح نیست. (یکی از نویسندگان جامعه‌شناسی ادیان که فرانسوی است بر این نکته تأکید ورزیده است).
طالبانیسم و داعش به عنوان یک ایدئولوژی دقیقاً در مقابل انقلاب اسلامی شکل گرفته‌اند. بنیاد ادیان بر تمایز است. اگر چنین نبود، وجود ادیان مختلف معنا نداشت. هر دینی با برنامه و نگاه جدید به وجود می‌آید. هر دینی در تقابل با ادیان سابق ظهور و بروز می‌یابد و اتخاذ موضع می‌کند.
همه ادیان آمده‌اند تا در انسان تغییر ایجاد کنند. همه ابعاد وجودی‌شان را هم برای تغییر در نظر می‌گیرند هرچند در عمل به بخشی از آن اکتفا کنند (قلب، روان، جسم، دنیا، جامعه و...)
دین ایدئولوژیک است اما دین فقط ایدئولوژی نیست. تعبیر آقای سروش که «دین فربه‌تر از ایدئولوژی است» به نظر من تعبیر خوبی است و منظور من از ایدئولوژیک بودن دین همین امر است؛ یعنی دین دارای ایدئولوژی هست اما چیزی فراتر از آن است. ایدئولوژیک‌بودن یعنی انسان موجودی آرمان‌خواه است، خواسته‌هایی دارد و برای رسیدن به خواسته‌هایش تلاش می‌کند.
 
دکتر نوربخش:
ادیان بر تمایز نیستند بلکه بر استکمال و تکمیل یکدیگر هستند؛ لذا بر کلمه مشترک روی می‌آورند و جوهر ادیان (دست‌کم ادیان الهی) یکی است.
 
دکتر شجاعی‌زند:
منظور از تمایز، تفاوت است نه تعارض. این که هر دینی می‌گوید از من پیروی کنید یعنی دین قبلی را کامل نمی‌دانم و طبعاً این تمایز، وجه استکمال هم هست. می‌توان این جا تمایز را با بار مثبت آن در نظر گرفت. لذا اگر این تمایز نباشد، آمدن دین جدید معنا ندارد.
ادعای ما این است که در وحدت ادیان (ازجمله در عصر ظهور) زمینه‌های گمن‌شافتی و روابط چهره‌به‌چهره و عاطفی، بیشتر می‌شود برخلاف صورت گزل‌شافتی (تعبیرات فردیناند و تونیس در دسته‌بندی جوامع سنتی و مدرن) که به طرد روابط رودررو اصرار دارد.
نکته آخر این که در منابع دینی اسلام، دنیا به هر دو معنا آمده است از دنیا به معنی زیست این جهانی استقبال کرده اما از دنیا به معنی پست و فرومایه تحذیر کرده و آن را تقبیح کرده است.
1. نویسنده کتاب؛ دارای دکتری جامعه‌شناسی از دانشگاه اصفهان و استادیار گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت مدرس و صاحب تألیفاتی چون:
1. مشروعیت دینی دولت و اقتدار سیاسی دین: بررسی جامعه‌شناختی مناسبات دین و دولت در ایران اسلامی؛ مؤسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان؛ ۱۳۷۷.
2. دین، جامعه و عرفی‌شدن: جستارهایی در جامعه‌شناسی دین؛ نشر مرکز؛ ۱۳۸۰.
3. عرفی‌شدن در تجربه مسیحی و اسلامی؛ مرکز بازشناسی اسلام و ایران؛ ۱۳۸۱.
4. برهه انقلابی در ایران؛ مؤسسه چاپ و نشر عروج ؛ ۱۳۸۲.
5. تکاپوهای دین سیاسی: جستارهایی در جامعه‌شناسی سیاسی ایران؛ انتشارات باز؛ ۱۳۸۳.
6. عرفی‌شدن در غرب مسیحی و شرق اسلامی؛ شرکت چاپ و نشر بین الملل؛ ۱۳۸۳.
7. جامعه‌شناسی دین، درباره موضوع؛ نشر نی؛ 1388.
8. دین در زمانه و زمینه مدرن، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ ‌1394.
 
2. ناقد کتاب؛ دارای دکتری جامعه‌شناسی با گرایش جامعه‌شناسی دین از دانشگاه هامبورگ و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دارای آثار علمی از جمله:
1. کتاب دین و جامعه، گفتگو با اندیشمندان آلمانی: انتشارات چاپ و نشر بین الملل، 1388.
2. کتاب کالبدشکافی انقلاب اسلامی ایران: دانشگاه معارف اسلامی، 1387.
3. مجموعه مقالات پروفسور فلاطوری (انسان ـ اسلام ـ غرب)، آکادمی اسلامی آلمان ـ 2002.
4. انقلاب های عربی درنشریات معتبر دنیا، انتشارات دانشگاه تهران 1392.
5. دین و همزیستی مسالمت آمیز، دانشگاه امام صادق (ع).
 
3. ناقد کتاب؛ دارای دکتری فلسفه و حکمت اسلامی از دانشگاه تربیت مدرس و عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، صاحب آثاری چون:
۱. خدا: پرسش‌ها و پاسخ‌های دینی۱، تهران: دفتر انتشارات کمک آموزشی، ۱۳۷۹.
۲. راهنما (۱) رسالت: پرسش‌ها و پاسخ‌های دینی۲، تهران: دفتر انتشارات کمک آموزشی، ۱۳۸۱.
۳. راهنما (۲) قرآن و عترت: پرسش‌ها و پاسخ‌های دینی۳، تهران: دفتر انتشارات کمک آموزشی، ۱۳۸۴.
۴. زندگی پس از مرگ: پرسش‌ها و پاسخ‌های دینی۴، تهران: دفتر انتشارات کمک آموزشی، ۱۳۸۴.
۵. قیامت: پرسش‌ها و پاسخ‌های دینی۵، تهران: دفتر انتشارات کمک آموزشی، ۱۳۸۴
۶. انسان‌شناسی دینی: پرسش‌ها و پاسخ‌های دینی۶، تهران: دفتر انتشارات کمک آموزشی، ۱۳۸۶.
۷. اسلام و دنیای متجدد، (از سری مجموعه چلچراغ حکمت)، تهران: کانون اندیشه جوان، ۱۳۸۹.
۸. معنا، امکان و راهکارهای تحقق علم دینی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ۱۳۸۹.
۹. وحدت وجود در حکمت متعالیه، تهران: دانشگاه امام صادق(ع)، ۱۳۸۹.
۱۰. دوراهی‌های من، درآمدی بر مسئله جبر و اختیار، مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۳۸۹٫.
۱۱. جنسیت و دوستی، مواجهه اسلامی با مسئله دوستی دختر و پسر، قم: نشر معارف، ۱۳۹۲.
و نیز ترجمه آثاری از جمله: صدرالمتألهین شیرازی و حکمت متعالیه، نوشته: سیدحسین نصر، تهران: مرکز نشر و پژوهش سهروردی، ۱۳۸۰ در پرونده علمی ایشان می‌باشد.





 














 
 
امتیاز دهی
 
 


مطالب مرتبط

پربازدید ترین مطالب

مطالب مرتبط

پربازدید ترین مطالب
[Control]
تعداد بازديد اين صفحه: 2426
ایتا
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

مركز مطالعات فرهنگي اجتماعي
مجری سایت : شرکت سیگما