موضوع اسلامیسازی علوم انسانی، یکی از مهمترین دغدغههای مجامع و مراکز علمی اسلامی به ویژه در سالهای اخیر بوده است و علوم اجتماعی به لحاظ گستره و تأثیرگذاری عمیقی که بر رفتار اعضای جامعه ایفا میکنند از جایگاه ممتازی در میان این علوم برخوردار است. از این رو، شناخت و بررسی ماهیت این علوم، زمینههای شکلگیری، مبانی و مبادی نظری و شیوههای تأثیرگذاری آنها از اهمیت ویژهای در شرایط کنونی برخوردار است تا از این طریق از یک سو، زمینه برای استفاده از ظرفیتهای آنها به منظور فهم رفتار اعضای جامعه فراهم گردد و از سوی دیگر از آسیبهای آنها در جامعه اسلامی در حد توان جلوگیری به عمل آید.
فلسفه علوم اجتماعی درصدد است تا با شناخت بنیانهای فلسفی و منطق حاکم بر شیوههای تحلیل پدیدهها و واقعیتهای اجتماعی، ما را به فهمی عقلانی از این علوم رهنمون سازد. برای رسیدن به چنین فهمی، لازم است در گام نخست نسبت به شناسایی حدود و قلمرو آن و ارزیابی جایگاه معرفتی آن در میان سایر حوزههای دانشی، وقوف کامل حاصل آید. همچنین بیان ربط و نسبت آن با سایر علوم و حوزههای دانشی همعرض میبایست مورد مطالعه قرار گیرد تا بر اساس آن گامهای بعد با اطمینان بیشتر برداشته شود.
محورهایی که در این مقاله مورد بحث قرار گرفته عبارتند از:
1. مؤلفهها و مقومات فلسفه علوم اجتماعی
2. رابطه متقابل فلسفه و علوم اجتماعی
3. تمایز فلسفه علوم اجتماعی از سایر دانشها و حوزههای معرفتی
4. اختصاصات و ممیزات علم الاجتماع اسلامی
انتهای پیام/113