مقایسه و بررسی اندیشه این دو متفکر انشان می دهد که با وجود تفاوت خاستگاه اجتماعی (زمانی ـ مکانی)، هر دوی آنها درباره ارتباطات به اصول مشترکی دست یافته اند که ناشی از تجربه زیستی مشابه آنها در عرصه سیاسی است. بنابراین، هر دو با رویکرد انتقادی به جامعه خویش، کنش ارتباطی را سرآغاز رهایی از سلطه می پندارند و به امید عدالت سیاسی ـ اجتماعی، اصولی را برای گفت و گو عقلانی ـ انتقادی تدوین می کنند. هر چند ادبیاتی که این دو متفکر از آن بهره گرفته اند، متفاوت است، محتوای اندیشه آنها بسیار به هم نزدیک است.